جدول جو
جدول جو

معنی خوش عبارت - جستجوی لغت در جدول جو

خوش عبارت
(خوَشْ / خُشْ عِ رَ)
خوش تقریر. آن کس که کلام موزون و با عبارات خوب آورد. خوب عبارت، نوشته ای که با عبارت خوب و خوش است. زیباعبارت
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(خُ عِ رَ)
کنایه از کسی که از کلام او نفع نتوان برداشت. (آنندراج) :
خشک عبارت چو سموم تموز
سردمعانی چو دم مهرگان.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
(خوَشْ / خُشْ)
آنچه عیار خوب دارد، کنایه از خوش ذات و خوش جنس
لغت نامه دهخدا
(خوَشْ / خُشْ عِ)
خوش صورت. زیباروی:
ای زال مستحاضه که آبستنی به شر
زان خوش عذار غنچۀ عذرا چه خواستی.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
(خوَشْ / خُشْ دَ)
آنکه عادت نکو دارد. خوش رفتار. خوب رفتار:
نیکودل و نکونیت است و نکوسخن
خوش عادت است و طبعخوش او را و خوش زبان.
فرخی
لغت نامه دهخدا